روزمرگی های یک دانشجوی مهندسی عمران

خاطرات دوران تحصیل در رشته مهندسی عمران؛ زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمرگی های یک دانشجوی مهندسی عمران

خاطرات دوران تحصیل در رشته مهندسی عمران؛ زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

شانس

کلاس "سازه های بتن آرمه1" امروز هم تشکیل نشد. یه ضدحالی اساسی. حالا اگه نمیرفتم دانشگاه حتماً تشکیل می شد. شانس که ندارم

پیچوندن محاسبات

" محاسبات عددی" رو نرفتم مریض بودم. یه جورایی دو هوا شده ام. سرما،گرما ... گرما، سرما

اتمام سفر

سفرمون تموم شد و راهی *** پی درس و دانشگاه. خاطرات سفرُ تو وبلاگ اصلیم نوشتم.

خوزستان

بار سفر رو بستم، میخوام برم سمت خوزستان. بیشتر از 800 کیلومتر با اینجا فاصله داره. فکر می کنم خاطره های زیادی واسه ثبت کردن تو وبلاگ داشته باشه. باز ممکنه دیر بیام اما با خاطره های خوش مزه

بی آبی

هنوز دینام تعمیر نشده و من امروز مجبور شدم واسه کلاس "سازه های فولادی1" برم و برگردم.

خرابی دینام

امشب دور همی با دو سه تا از دوستان بازی لذت بخشی تو خونه انجام دادیم و موجبات خنده ی خود را فرهم ساختیم.

میگن خیلی نخند بد میاری؛ آخر سر دیناممون خراب شد و بی آب موندیم.

راهیان نور

راهیان نور ثبت نام فرمودیم؛ باشد که رستگار شویم...

آغاز ترم 4

20 واحد واسه ترم چهار برداشتیم

امتحانات

امتحانا شروع شد. خدا به داد برسه....

بدنسازی

تربیت بدنی امروز خیلی حال داد. هیچ کار خاصی نکردیم. رفتم تو سالن بدنسازی نشسته بودیم حرف میزدیم با بچه ها استاد درو باز کرد اومد تو منم الکی یه شروع کردم به وزنه زدن که نفهمه داریم گپ میزنیم، برگشته بهم میگه خسته نباشی پهلوون مواظب باش خودتو خفه نکنی! یکی بیاد کار با این دستگاه رو یادش بده