روزمرگی های یک دانشجوی مهندسی عمران

خاطرات دوران تحصیل در رشته مهندسی عمران؛ زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمرگی های یک دانشجوی مهندسی عمران

خاطرات دوران تحصیل در رشته مهندسی عمران؛ زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

نمی رسم

و همچنان از برنامه ام عقبم...

اولین برف امسال

اول صبح با دوستم خونه رو به مقصد دانشگاه تو *** ترک کردیم. جاده خیلی خطرناک بود. هم مه بود هم برف و یخبندان مسیر یه ساعتی رو سه ساعت رفتیم. ناهار رو تو خونه ی مجردی خوردیم و برگشتیم. الان خیلی خسته ام. کاش می شد 24 ساعت خوابید.

تعطیلات شد

استاد "الف" لطف کردن و امروز رو زود تعطیل کردن. یه چشم به هم زدن ترمینال بودیم. شام رو پیش خونواده خوریم.

یه روز متفاوت

ساعت 7:10 دقیقه صبح روز شنبه اس.دیشب بارون اومده و الان هوا خیلی لطیف  و البته سرد شده. امرزو دو تا کلاس دارم و فردام یکی دیگه، چارشنبه هم یه کلاس فیزیک1 دارم که استاد محترم فرمودن کلاس دیگه عقبن، کلاس شما رو کنسل می کنم به جاش واسه اونا میان کلاس که به شما برسن. یعنی فکر کنم خوش ترین خبری بود که می تونستم تو این ترم بشنوم. امروز خدا آخر و عاقبتمونو با کلاس استاد "م" به خیر کنه... ایشالا.

تعطیلی

هفته آینده 5 روز آف خواهم بود... هورا