روزمرگی های یک دانشجوی مهندسی عمران

خاطرات دوران تحصیل در رشته مهندسی عمران؛ زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمرگی های یک دانشجوی مهندسی عمران

خاطرات دوران تحصیل در رشته مهندسی عمران؛ زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

سر کار بودیم

استاد "ن" که قرار بود کلاس عملیات نقشه برداری رو امروز ساعت 11 تشکیل بِدَن، لطف کردن و ما رو تو باد و طوفان کاشتن و تشریف نیاوردن.

فوتبال و والیبال بازی کردیم

امروز بعد کلاس هام که اومدم خونه با یه سری از بچه های طبقه پایین یه دست فوتبال و والیبال زدیم به بدن که اولی رو آخرین بار 6 سال پیش و دومی رو 7 سال پیش بازی کرده بودم.

ارائه ی تحقیق بابازاده

"بابا زاده" که یادتون هست؟ ایشون قرار بود تحقیشون رو ارائه بدن اما به علت ترس و استرس شدید از انجام این کار خودداری کردن و استاد محترم هم بهشون گفتن که هفته بعد حتماً باید ارائه بدی نکنه یه موقع جیم بزنی؟!

جمعه و تحقیق

کل جمعه رو درگیر تحقیق کلاس مهندسی محیط زیست شدم همون کلاسی که تو یکی دو پست قبل نوشته بودم بابازاده سوتی داده بود.

امتحان میان ترم

امتحان میان ترم ریاضی رو به خوبی و خوشی دادیم رفت. بسی حال کردیم با استاد "ح"

بابازاده و محیط زیست

استاد درس مهندسی محیط زیست داره با دانشجوهاش در مورد اینکه چرا تحقیقشونو انجام ندادن گپ صمیانه میزنه و دونه دونه اسم ها رو از رو لیست میخونه و یه جور بازخواست انجام میداد که نوبت میرسه به دوست و همکلاسی محترم. استاد میگه "بابازاده..." جوابی داده نمیشه دوباره همون اسم رو میخونه. ردیف جلو همه برمیگردیم و بهش نگاه می کنیم که چرا جواب نمیده که فیس تو فیس استاد نشسته و شکلک درمیاره که مثلاً غایبه.  استاد هیچی نمیگه و درسشو شروع میکنه آخر ساعت هم حضور و غیاب میکنه و بازم "بابازاده" غایبه... آخه تو که دو ساعت تو کلاس وقت خودتو گرفتی لااقل یه کاری می کردی که غیبت نخوری بابازاده جووون

آغاز رسمی فعالیت های سال جدید

اولین جلسه کلاس از سال جدید رو با استاد "ر" شروع کردیم. کلی خسته شدیم. 

شنبه 15 فروردین 94

بعدازظهر امروز برگشتیم *** رفتیم بازار و پارک. یه چندتا عکسم گرفتم که بعداً خاطره بشه. راه برگشت به خونه بارون گرفت.

بسی حال کردیم.