غیبت استاد فرصت مناسبی شد که زحمت های یکی از دوستان رو یکی دو باری بود که نسبت به بنده لطف داشتن و بزرگوار کردن، جبران کنیم و شام دعوت کنیم. اما انتظار ما چیز دیگه ای بود علی رخم قبولی دعوت ما و خوش حال فوق العاده اش اجازه نداد آشپزی کنیم و خودش همه کارها رو انجام داد و سرتون رو درد نیارم معلوم بود که میترسید و به بهونه های مختلف سعی می کرد خودش آشپزی کنه که نکنه تو غذاش سم مار بریزیم! اینم یه تجربه ی جدید بود واسه ام.