روزمرگی های یک دانشجوی مهندسی عمران

خاطرات دوران تحصیل در رشته مهندسی عمران؛ زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمرگی های یک دانشجوی مهندسی عمران

خاطرات دوران تحصیل در رشته مهندسی عمران؛ زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

مرغه ماجرا ساز شد

بوی مرغ تبدیل شد به بوی بد سوختگی، تا 6 صبح هر کاری کردم بوی بد سوختگی از خونه نرفت بیرون. 7 کنجاویم گُل کرد و رفتم دیدم دود از آشپزخونه "سلیمان خان" میزنه بیرون... غذاش سوخته و قابلمه اش مثل بشکه قیر شده و داره از سوپاپش دود میده بیرون. بیچاره مرغش مثل زغال شده بود. قابلمه اش هم فکر کنم باید بره واسه اسقاط

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد