امروز بعد کلاس هام که اومدم خونه با یه سری از بچه های طبقه پایین یه دست فوتبال و والیبال زدیم به بدن که اولی رو آخرین بار 6 سال پیش و دومی رو 7 سال پیش بازی کرده بودم.
بعدازظهر امروز برگشتیم *** رفتیم بازار و پارک. یه چندتا عکسم گرفتم که بعداً خاطره بشه. راه برگشت به خونه بارون گرفت.
بسی حال کردیم.
10 روزیست که دانشگاه و درس ومشق را کنار گذاشته ایم و اومدیم خونه چادر زدیم. 25 اُم هم که استاد خیلی خیلی بد قولمون جناب "ح" ما رو با هزار تهدید کشونده دانشگاه و کلاس اون وقت خودشون معلوم نیست تو کدوم شهر ایرانه و تعطیلاتشو شروع کرده...بگذریم چیزی به سال تحویل نمونده و از همین جا به همه دوستان خواننده نوروز 94 رو تبریک میگم ایشالا که تعطیلات بهتون خوش بگذره... اینم از آخرین پست 93...
180 دقیقه سر جلسه امتحان بودم و فکر می کنم این یکی هم خوب میشم. و اینکه خبر اینکه دوست گرامی مریض شده و لذا ساعت 10 شب بردمش اورژانس و امان از این سرماخوردگی