استاد ریاضی امروز اولین غیبت خودشونو بدون اطلاع قبلی و با نیم ساعت سرکار گذاشتن ما روی صندلی های کلاس، به ثبت رسون. باشد که تکرار نشود.
رفتم کتابخانه؛ به مسئول کتابخونه که یه دانشجو تشریف داشتن میگم شرایط عضویت و... آخر سر بعد اینکه یه سری فرم و برگه انتخاب واحد رو ازم گرفتن میگه عکس4*3 بهش میگم عکس همرام نیست و یه عکس دارم که روش مهر زدن "دکتر محمد ..." میشه استفاده کرد یا نه؟
برگشته میگه اسم خودته روش!!! به نظرتون چی کار باید می کردم؟
استاد محترم "رسم فنی و نقشه کشی ساختمان" امروز رو جیم زدن. فکر کنم سومین جلسه اس که جیم زدن و یادم باشه هفته بعد بهشون بگم یه جلسه دیگه جیم زدن مساوی با حذف!!!
و همچنان از برنامه ام عقبم...
اول صبح با دوستم خونه رو به مقصد دانشگاه تو *** ترک کردیم. جاده خیلی خطرناک بود. هم مه بود هم برف و یخبندان مسیر یه ساعتی رو سه ساعت رفتیم. ناهار رو تو خونه ی مجردی خوردیم و برگشتیم. الان خیلی خسته ام. کاش می شد 24 ساعت خوابید.
ساعت 7:10 دقیقه صبح روز شنبه اس.دیشب بارون اومده و الان هوا خیلی لطیف و البته سرد شده. امرزو دو تا کلاس دارم و فردام یکی دیگه، چارشنبه هم یه کلاس فیزیک1 دارم که استاد محترم فرمودن کلاس دیگه عقبن، کلاس شما رو کنسل می کنم به جاش واسه اونا میان کلاس که به شما برسن. یعنی فکر کنم خوش ترین خبری بود که می تونستم تو این ترم بشنوم. امروز خدا آخر و عاقبتمونو با کلاس استاد "م" به خیر کنه... ایشالا.
تا لنگ ظهر که خوابیدم؛ بعدشم دوش گرفتم و ساعت 2 بعد ازظهر فهمیدم که به ناهار احتیاج داریم. شروع کردیم دو تایی آشپزی کردن و ماکارونی درست کردیم که شانس آوردیم ما رو نکشت و چند روزی نا کوکمون کرد. خُب حتماً شنیدین که میگن آشپز که دوتا شد آش یا شور میشه یا بی نمک.
تا برگشتن به خونه و گذاشن خاطرات شکیبا باشید.