روزمرگی های یک دانشجوی مهندسی عمران

خاطرات دوران تحصیل در رشته مهندسی عمران؛ زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمرگی های یک دانشجوی مهندسی عمران

خاطرات دوران تحصیل در رشته مهندسی عمران؛ زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

15 دی

ساعت 7 صبح بود که بیدار شدم. صبونه خوردم و یه اسکان چای زمستونه روش کشیدم. ساعت 7:30 خر خونی رو شروع کردم. چاشتگاه بود که با مهندس ***** قرار ملاقات داشتم. امتحانش ختم به خیر شد.

اولین امتحان

هم اکنون که این پست بر روی وبلاگ قرار گرفته سر جلسه اولین امتحان هستم. لطفا دعایمان بفرمایید.ممنون

یک روز مانده به اولین امتحان

نزدیکای ساعت 2 بعدازظهر بود که خونه رو به مقصد *** ترک کردم؛ حول و حوش ساعت 5 بعد ازطهر بودکه رسیدم.

دوستم خونه نبود و اولین شبی بود که تنها تو خونه مجردی سر می کردم. هم حس بدی وجود داشت هم حس خوب؛ حس خوبش اینجا بود که تونستم خیلی خر خونی کنم بی دردسر. امروز رو با یه دوش گرفتن تموم کردم.

بازدید از پروژه

اولین بازدید علمیم رو از پروژه تصفیه خانه سد ****** داشتم که خیلی اتفاقی شد. خیلی عالی بود و یه چیزایی یاد گرفتم

فرجه

از امروز فرجه مون شروع شده برگشتم خونه و... بله

شب یلدا

شب یلدایی یه نسخه داشتم تموم داروخونه های شهر رو گشتم پیدا نشد که نشد. دم راننده تاکسی گرم که موقع پیاده شدن یلدا رو تبریک گفت. اولین یلدایی بود که مجردی سر کردم.

دندون عقل

یکی دوتا از دندونام به شدت درد میکنه. دارم دندون عقل درمیارم. خواب و خوراک واسه ام نذاشته این بی عقل!

مهمونی ترم اول

امشب مهمون دعوت کردم و کلی تدارک دیدم که اولین مهمونی امسال رو برگزار کنم. فکر کنم واسه خودش یه "بفرمایید شام" باشه. خدا کنه ختم به خیر شه.
جزئیات این مهمانی متعاقباً اعلام خواهد شد...

پروژه ریاضی

آقا بلاخره تونستیم پروژه نیم نمره ای ریاضی رو بعد یه ماه تحقیق و دربه دری انجام بدیم و نیم نمره رو بگیریم.

حلالمه یه جورایی تو مایه های شیر مادر

نظافت کاری می کنیم

امروز روز نظافت خونه بود، خونه رو مثل دسته گل کردم بعلاوه اینکه کل راه پله های ساختمون رو شستم. عجب همسایه های تنبلی داریم ما. انگار هیشکی احساس مسئولیت نمیکنه. باشد که رستگار شوند.