روزمرگی های یک دانشجوی مهندسی عمران

خاطرات دوران تحصیل در رشته مهندسی عمران؛ زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

روزمرگی های یک دانشجوی مهندسی عمران

خاطرات دوران تحصیل در رشته مهندسی عمران؛ زشت و زیبا ، تلخ و شیرین

اسباب کشی

هر کدوم با ماشینی پر از وسایل عازم شهر جدید شدیم. جناب صاب خونه یک ساعت ما رو جلو در کاشتن تا بلاخره سرو کله شون پیدا شد. هر کاری کردیم از پول پیش و اجاره کم نکرد. وسایل ها رو گذاشتیم و قفل کردیم و اومدیم تا روز شنبه صبح بریم مرتب کنیم ظهر شنبه هم هم کلاس داریم. وضعیت اینترنت خونه جدید هنوز معلوم نیست به احتمال خیلی زیاد با خط موبایل کانکت شم. فعلاً هیمنا بود تا روز شنبه و "اتفاقات شهر جدید".

ثبت نام در رشته مهندسی عمران

صبح زود رفتم شهر *** رفتم دانشگاه واسه ثبت نام. خیلی خوب تحویل گرفتن؛ یه سفته 1 میلیونی هم ازم گرفتن که اصلاً نفهمیدم واسه چیه! کاربر پلیس+10 شون یه دفعه الکی الکی فرستاد دانشگاه که الا و بلا این گزینه دیپلم رو تیک نزدن هر چی بهوشن گفتم من پیش دانشگاهی هم خوندم دانشجوی انصرافی ام دیگه چطور ممکنه دیپلم نداشته باشم تو کتشون نرفت که نرفت. وقتی هم با مسئول نظام وظیفه دانشگاه صحبت کدم میگه اگه میرفتی پلیس+10 فلان جا این مشکلم نداشتی! تو یه نصف روز تونستم ثبت نام کنم. 26-25 این ماه هم انتخاب واحد می کنم. رسماً دیگه دانشجوی مهندسی شدیم.

انصراف از دانشگاه پیام نور 2

صبح زود رفتم دانشگاه آقای "امور دانشجویی" اتاق خودشونو قفل زده بودن با دوستان "کارشناس آموزش" گپ میزدن. پیداشون کردم و برگه ها رو برام امضاء زدن. رفتم یه امضاء از آقای "امور مالی" بگیرم که گفتن این که مهر و امضاء سرپرست دانشگاه رو میخواد و ایشون هم تشریف ندارن یکشنبه برمیگرن. من که دیگه داشتم منفجر می شدم گفتم راهی نداره حالا؟ ایشونم با خنده گفتن پس من اینجا چی کارم؟ خودم تو غیاب آقای "سرپرست" می تونم مهر و امضاء بزنم. فرم تسویه رو پرینت گرفت و گفتن 10 هزار تومن از دانشگاه طلبکارید و باید یه شماره حساب بانک ملت بدی و پولو بعد 4-5 ماه واریز میکنیم. منم دیدم کارم فوری و فوتی و 20 تومن واسه ام آب می خوره بخوام تو بانک ملت حساب باز کنم به ناچار گفتم نمیخوام واسه خودتون فقط کارامو زودتر راه بندازید باید برم یه شهر دیگه واسه ثبت نام کارامو راست و ریست کردن اما وقتی رفتم نظام وظیفه واسه لغو معافیت تحصیلی و صدور مجوز ثبت نام رشته جدید آقای "کاربرشون" جیم زده بودن!!! گفتن سه شنبه بر میگرده حالا شما برید دانشگاه *** تعهد بیدن شماره رو ثبت نام موقت کنه تا سه شنبه؛ رفتیم *** که نگهبان دانشگاه گفت تعطیل می باشد.

منم مثل آدم سرمو انداختم پایین و برگشتم. تا شنبه باید منتظر بمونم. هم وقتمو گرفتن هم پولمووو.

انصراف از دانشگاه پیام نور 1

امروز صبح رفتم واسه انصراف و تسویه حساب و لغو معافیت تحصیلی و... تا بتونم تو رشته جدید تو یه شهر دیگه ثبت نام کنم.

کارای کاغذ بازیش تموم شد و متاسفانه آقای "امور داشنجویی" امروز تشریف نداشتن که برگه ها رو برام امضاء بزنه. انصراف رفت واسه فردا.

سالی که نکوست...

امروز صبح رفتم با دانشگاه و محوطه اش که تو یه شهر دیگه اس آشنا بشم و آمار مدارک و زمان ثبت نام رو بگیرم. دانشگاهش خوبه و اما یه مشکلی داره اونم اینه که به دانشجویان برادر خوابگاه نمیدن. یعنی مجبوریم مسیر 200 کیلومتر رو هر روزی که کلاس داریم، برم و بیام؛ یا فوق اینه که هم خونه پیدا می کنیم و خونه می گیریم. هزینه اش که سر به فلک می کشه امیدوارم اینطور نباشه که میگن سالی که نکوست از بهارش پیداست حالا لماذا؟ بیکاز وقتی که داشتم بر می گشتم بنا به دلایل گنگ و نا مفهومی جریمه شدم! به سرهنگه میگم تخلفم چی بوده، میگه سرعت غیر مجاز. جالب اینجاست که بزرگراه بوده و محدوده سرعتی خاصی هم نداشته من 95 تا رفتم! و دقیقاً یه سواری پژو جلو من داشت با همون سرعت می رفت ولی با اون کاری نداشت! یعنی یه جورایی یه بام و دو هوا سرهنگه هم انگار از دماغ فیل افتاده بود. بعد اینکه کلی خواهش تمنا کردم و این گردن مبارک رو کج کردم 40 هزار تومن ناقابل اونم به قول خودش با تخفیف نوشت برام...حالم بده من تا حالا جریمه نشده بودم.