همین الان یهویی؛ من؛ تغییر و تحول در انتخاب واحد؛ کلاس یکشنبه رو تعطیل کردم
و بلاخره سال دو شدیم و از فردا میریم دانشگاه و رسماً ترم سوممون رو شروع می کنیم. این ترم واحد های سنگینی داریم. یکی از استاد ها همون استاد ترم اولمون هست که قبلاً هم گفته بودم دستی در انداختن داره. از همین الان استرسش منو گرفته اون ترم خدا بهمون رحم کرد امیدوارم این ترم نیز چنین باشه.
داریم میریم واسه قرارداد خونه
بتن ریزی داشتیم که اونم واسه خودش داستانی داشت. یه سری محاسباتمون درست از آب در نیومد کلا امروز همه چی عجیب بود.
امروز تو واحد تصفیه خانه که دیواراش در حال ساخته و میلگردهاش تازه بسته شده رفتیم واسه نقشه برداری که ناگهان پام به دوربین خورد و همه چی رو پروند. دوباره از اول نقشه برداری کردیم. قیافه مهندس "ف" خیلی دیدنی بود. از عصبانیت داشت می ترکید. اما هیچی نگفت
امتحانا تموم شد. تعطیلات تابستان ما عملاً شروع شد
پایان ترم "مقاومت مصالح1" ختم بخیر شد.
تا ساعت 6:30 صبح بیدار بودیم همه دور هم می گفتیم و می خندیدیم. دو تا فیلم سینمایی هم دیدیم.
امروز اهالی ساختمان همه با هم رفتیم پارک